به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایران؛ دکتر جبار رحمانی، دکترای انسانشناسی و عضو پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی معتقد است عدم درک میان نسلی میان «فرهنگ نیاکانگرا» و «فرهنگ جوانگرا» موجب نوعی عدم گفتوگوی میاننسلی میشود و در نتیجه، نسل جدید مجبور میشود برای پیش رفتن به سوی آینده، خود را از فرهنگ گذشته جدا کند.
٭ ٭ ٭
دکتر جبار رحمانی در مقالهای با عنوان «رویکردی انسانشناختی به مسأله شکاف نسلها در ایران» به دستهبندی «مارگارت مید» از مقوله نسلی اشاره میکند. او در این راستا، از سه منطق تعامل نسلی حرف میزند که بر درک خاصی از زمان قرار دارد: گذشته، حال و آینده و بر این اساس سه نوع فرهنگ را صورتبندی میکند: فرهنگ نیاکانگرا، فرهنگ همسالگرا و فرهنگ جوانگرا یا آیندهگرا.
در «فرهنگ نیاکانگرا» که شیوه غالب فرهنگ انسانی است، پیران به عنوان ذخیره دانش فرهنگی و الگوهای رفتار فرهنگی
تعریف میشوند.
در الگوی دوم یعنی «فرهنگ همسالگرا»، الگوی اصلی راهنمای رفتار و تعاملات افراد، عملکرد معاصران و همنسلها است.
«فرهنگ همسالگرا» که نتیجه گسست از فرهنگ نیاکانگرا است، یک شیوه موقتی و مختص شرایط تعلیق اجتماعی یا دوران به اصطلاح گذار است.
در مرحله سوم فرهنگی که «فرهنگ جوانگرا و آیندهگرا» است حتی معاصران هم منتظر آینده و رخدادهای آن هستند و الگوهای کهن دیگر قدرت پیشبینی رخدادهای پیش رو را ندارد.
به زعم جباری، در این وضعیت جهان متعلق به کودکان و نسل آینده است و نسل موجود در قالب والدین و بزرگترها تنها در صورت گفتوگو با کودکان میتوانند در ساخت آینده سهیم شوند. به تعبیری، فرهنگ آینده مستلزم نوعی همکاری نسلی برای ساختن است، آینده را کودکان صاحباند و بزرگترها فقط میتوانند در کنار نسل جدید قرار بگیرند نه آنکه انتظار تبعیت داشته باشند.
وی از این چارچوب نظری بهره میگیرد تا بر این اساس به تبیین وضعیت «شکاف نسلی» در جامعه خودمان بپردازد و معتقد است که ما در «مرحله دوم شکاف نسلی» قرار داریم. جباری بر این باور است که تحولات گسترده نیم قرن اخیر همچون اصلاحات ارضی، مهاجرت روستاییان به شهرها و برنامههای توسعه اولین موج گسترده افول «فرهنگ نیاکانگرا» را ایجاد کرده است.
از این رو تأکید میکند که امروز منطق فرهنگی نیاکانگرا جز در فضاهای خاص و برای اقلیتی از اقشار خاص امکان تداوم را نداشته و ندارد اما «فرهنگ همسالگرایی» تجربهای مداوم در منطق فرهنگی ایران در دوره معاصر بوده است زیرا تجربه مکرر انقلابهای مختلف، مهاجرتهای گسترده داخلی و خارجی و... سبب شده است ما بهطور دائم با فقدان بزرگترها در خانوادهها و مسئولیت جوانها برای ساختن دنیای جدید خودشان مواجه شویم.
وی با بیان اینکه نسل امروز که تا حد زیادی مصداق «فرهنگ جوانگرا و آیندهگرای» مارگارت مید هستند، چنین مینگارد: «نسل امروز میخواهد تجربه نوینی را در سپهر ناشناخته جهان جدید و جامعه جهانی داشته باشد. در این سپهر، اتفاقاً والدین به کمک فرزندان میتوانند در هزارتوی فرهنگ جدید اندکی تنفس کنند»
جباری معتقد است عدم درک میان نسلی میان «فرهنگ نیاکانگرا» و «فرهنگ جوانگرا» موجب نوعی عدم گفتوگوی میان نسلی میشود و در نتیجه، نسل جدید مجبور میشود برای پیش رفتن به سوی آینده خود را از فرهنگ گذشته جدا کند.
نظر شما